روزمرگی های آرون

روزمرگی های آرون

گاه گاهی
دلم میخواهد مرد نبودم ...
آنگاه یک دل سیر می گریستم
و
کسی هم نمیگفت :

"مرد که گریه نمیکنه "

آخرین نظرات
  • ۴ آذر ۹۵، ۱۷:۴۸ - محمد حسین امینی
    تسلیت...
نویسندگان

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوباره نگاهمو ازش میگیرم و میگه :مردش نیستی ...

پوزخندی میزنم و میگم :مرد بودن چی میخواد ؟...لب برمیچینه و میگه: زور و قدرت ...

خنده ام پر رنگ تر میشه و میگم :پس اینجور که معلومه فقط کشتی گیر ها مردن ...

با زدن این حرفبا خشم نگاهم میکنه و میگه :از نظر تو مرد بودن چی میخواد ...

تو چشمای عسلی رنگش خیره میشم و میگم :

مرد بودن به زور بازو داشتن و قلدری نیس ...مرد اونیه که اصالت انسانی داشته باشه ...اول انسان باشه بعد مرد 

مرد اونیه که چشمش پاک باشه ...برای جنس زن ارزش قائل بشه ...مرد جنس برتر نیست ...چه زن باشی چه مرد 

فرق نداره اگه انسان باشی برتری اگرم نه که نه مردی نه زن ...!

کیفشو بر میداره و از اتاق خارج میشه ...از اون روز به بعد دیگه ندیدمش !!!

لابد پیشنهادشو برده به کسی که مردش باشه بسپاره !!!!


۸ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۵:۵۵
آرون ملکی